وقت رویش احساس است
پنجره را بگشا، رقص پیچکها را تماشا کن، بگذار روح لطیف تو هوایی بخورد، نسیم میهمان اتاقت شود و آسمان به تو لبخند زند. چشمانت را به آن سوی احساس بدوز، کسی انگار از پشت جاده های اکنون به این سو می آید، سبز پوش مهربان در راه است ، تا سلام سبز خدا را به تو برساند و دامن دامن طراوت تقدیم دستانت کند.
لحظه ها تولد دوباره شان را جشن گرفته اند؛ وقت رویش احساس است و تازه شدن نگاهها، به فاصله ها لبخند بزن، دنیایت را تغییر ده، تازه شو و به سلام خورشید جوابی عاشقانه ببخش؛ که گلها جواب خاک هستند به سلام خورشید.
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۸۶ ساعت 0:57 توسط غزل باران
|